مقوله حقوق بشر امروز بهعنوان ابزاری در اختیار ایالاتمتحده قرار گرفته که با توسل به آن بتواند در دولتها، جوامع و ملتهای دیگر، دخالت کرده و به بهانه دفاع از آن، روند استقلالطلبی و استعمارستیزی آنان را متوقف کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت های سپاه، وقتیکه به تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی کشورمان نگاه میکنیم، به این مهم پی میبریم که در برخی از برههها حجم و میزان جنایات دشمنان انقلاب اسلامی علیه ملت مظلوم ایران عمیقتر و شدیدتر بوده است. دامنه این جنایتها و خباثتها که عمدتاً با حمایت آمریکائیها انجام میشده در تیرماه سالهای بعد از پیروزی انقلاب برجستهتر بوده است.
ترور نافرجام مقام معظم رهبری در ۶ تیرماه سال ۱۳۶۰ توسط گروهک فرقان، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران باوفایش در ۷ تیر سال ۱۳۶۰ توسط گروهک منافقین، به شهادت رسانیدن آیتالله صدوقی، امامجمعه و نماینده امام (ره) در استان یزد در ۱۱ تیرماه سال ۱۳۶۰، حمله وسیع شیمیائی رژیم بعثی به سردشت در ۷ تیرماه سال ۱۳۶۶ و کشتار دستهجمعی مردم بیگناه این منطقه و بالاخره هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز آبهای نیلگون خلیجفارس در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۷ و شهادت ۲۹۰ مسافر بیگناه ازجمله ۶۶ کودک، ازجمله اقدامات ددمنشانه و خباثت آمیزی است که بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم با حمایت آمریکائیها و متحدین آن علیه ملت ایران انجام گردیده است.
ابتکار نامگذاری این هفته از هفتم تا دوازدهم تیرماه، به نام هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکائی به درایت و تدبیر مقام معظم رهبری برمیگردد که در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۹۴ فرمودند: «از هفتم تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتلعام و کشتار انجام شده؟ به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته حقوق بشر آمریکائی اعلام کنیم.»
با توجه به قرار گرفتن در هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکائی، درصدد هستیم برخی از مهمترین و فجیعترین این جنایتها را که با تحولات مربوط به دفاع مقدس و جنگ تحمیلی علیه ما گرهخورده است، در دو شماره موردبررسی قرار دهیم:
در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۷، فاجعهای انسانی در تاریخ بشریت به وقوع پیوست. در این روز، وینسنس، یکی از ناوهای جنگی نیروی دریایی آمریکا، طی اقدام جنایتکارانه ای، هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران را که از بندرعباس عازم دبی بود، هدف حمله موشکی خود قرار داد و بدین ترتیب ۲۹۰ انسان بیگناه را به کام مرگ فرستاد.
در واقع دولت آمریکا یکبار دیگر معادلات سیاسی خود را به ملاحظات انسانی و اخلاقی برتری داد و با حمله نظامی عامدانه و آگاهانه به یک هواپیمای غیرنظامی، حرمت و قداست بسیاری از قواعد و مقررات مسلم بینالمللی را به سخره گرفت.
در این فاجعه، مقامات آمریکائی بیاحترامی و بیاعتنائی خود را نسبت به اصول اخلاقی و انسانی به نهایت رساندند و به فرمانده ناوی که ابتکار به خرج داده و چنان جنایت هولناکی را مرتکب شده بود، مدال افتخار و لیاقت اعطا کردند.
مقامات آمریکا در نخستین واکنش خود، حمله ناو وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران را از نظر حقوقی توجیه و اظهار کردند که هواپیمای منهدم شده نظامی بوده و قصد داشته است به ناو مزبور حمله کند.
پسازآنکه مشخص شد این هواپیما مسافربری بوده است، نه هواپیمای جنگی اف-۱۴، مقامات آمریکائی بازهم به توجیه حقوقی عمل جنایتکارانه خود پرداختند و حاضر نشدند به تخلف خود اعتراف کنند و سرانجام، در این مورد، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا اظهار کرد: اقدام ناو دریایی آمریکا برای دفاع از خود بوده است.
توسل ایران به نهادهای حقوقی بینالملل
در پی این فاجعه، جمهوری اسلامی ایران، برای احقاق حقوق خود و معرفی عاملان این جنایت به جهانیان، موضوع را در محافل و مراجع ذیصلاح بینالمللی مطرح کرد و اقدامات مناسب دیگری را نیز در چهارچوب اصول و نرمهای پذیرفتهشده بینالمللی انجام داد، اما آیا این حقوق احقاق شد و موضوع در محافل و مراجع بینالمللی مورد رسیدگی قرار گرفت؟ این پرسشی است که به طبع میتواند به ذهن هر فردی خطور کند.
در آن مقطع زمانی، مسئولان جمهوری اسلامی ایران ترجیح دادند تا بجای توسل به اقدامات تلافیجویانه علیه آمریکا و تشدید رویارویی مستقیم خود با آن – که بهطورقطع، در شرایط آن زمان، به مصلحت کشور و نظام نبود- به تقویت روحیه و وحدت ملی بپردازند و اقدامات جنایتکارانه آمریکا را تنها از طریق مسالمتآمیز پیگیری کنند.
در راستای این سیاست، مقامات جمهوری اسلامی ایران، نخست، موضوع را در شورای امنیت سازمان ملل و شورای اجرائی سازمان ایکائو و سپس در دیوان دادگستری بینالمللی مطرح کردند.
الف: شورای امنیت سازمان ملل
دو روز پس از وقوع این فاجعه، جمهوری اسلامی ایران طی نامهای به رئیس شورای امنیت سازمان ملل خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد.
در جلسه استماع دلایل طرفین، مبنی بر اثبات ادعای خود که در تاریخ ۱۴ جولای ۱۹۸۸ (۲۳ تیرماه ۱۳۶۷) در شورای امنیت سازمان ملل برگزار شد، آقای ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران گفت: «دلیل عنوان شده از جانب رئیسجمهور ایالاتمتحده و آدمیرال کرو، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا برای ساقط کردن هواپیما این است که هواپیما در حال پائین آمدن بهسوی کشتی جنگی آمریکا بود.
مقامات آمریکا همچنین استدلال کردهاند که هواپیما از مسیر خود خارج شده بود و علائم مناسبی را مخابره نمیکرد و به اخطارهای کشتی پاسخ نمیداد.
ولی پنتاگون یک گزارش پس از انجام عملیات از کشتی دیگری (کشتی جنگی مایدز) در منطقه دریافت داشته است که نشان میدهد هواپیمای ایرانی هنگامیکه مورد اصابت قرار گرفت، در حال اوج گرفتن بود.(ضمن اینکه هواپیما تنها چند دقیقه قبل از فرودگاه بندرعباس پرواز کرده بود و مسلماً باید در حالت اوج گرفتن میبود.)
آدمیرال کرو پس از وقوع فاجعه مدعی شد که هواپیمای مظنون در خارج از راه هوائی مجاز خود پرواز میکرد، ولی به گزارش واشنگتنپست مورخ ۶ ژوئیه ۱۹۸۸ در ورای مبارزه تبلیغاتی دروغپردازی رهبران آمریکا جهت انحراف افکار عمومی، آنها در خلوت اعتراف کردهاند که حتی داستان مربوط به منحرف بودن هواپیما از راه هوائی تعیینشده چیزی جز صحنهسازی عمدی نبوده است.
همچنین مقامات پنتاگون در گزارش محرمانه به رهبران مجلس گفتند که هواپیمای ایرانی برخلاف آنچه که بدواً آدمیرال کرو گزارش داده بود، در خارج از کریدور هوائی غیرنظامی خود پرواز نمیکرد.
شورا پس از شنیدن سخنان وزیر امور خارجه وقت ایران و رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور وقت آمریکا، قطعنامهای را در تاریخ ۲۰ جولای سال ۱۹۸۸ صادر کرد.
در این قطعنامه، واکنش شورای امنیت به اقدام جنایتکارانه آمریکا بسیار ضعیف بود؛ چرا که تنها به ابراز تأسف و همدردی صرف، بسنده کرد و از مسئولیت اصلی خود که مطابق منشور ملل از آن انتظار میرفت غفلت نمود.
در این قطعنامه، شورا از محکوم کردن دولتی که آگاهانه و عامدانه و تنها برای پیشبرد اهداف سیاسی و استراتژیک خود در منطقه، اقدام جنایتکارانه ای را انجام داده بود، طفره رفت و تنها اعلام کرد که از حادثه پیش آمده متأسف است.
ب: رجوع به ایکائو (سازمان بینالمللی هواپیمایی کشوری)
در این خصوص نماینده ایران از شورا خواست تا موضوع را بررسی و بر اساس نقص حقوق بینالملل، وقوع جنایت جنگی را اعلام و آمریکا را مسئول پرداخت تمامی خسارات تلقی کند. وی گفت احتمال اشتباه گرفتن هواپیمای ایرباس با یک هواپیمای اف-۱۴ پذیرفتنی نیست.
شورا پس از شنیدن گزارش گروه تحقیق، اظهارات دو طرف و دیدگاههای برخی از اعضای خود، در ۶ دسامبر سال ۱۹۸۸ تصمیم خود را اتخاذ کرد.
در این تصمیم، شورا از واقعهای که به کشته شدن ۲۹۰ انسان بیگناه منجر شده بود، ابراز تأسف کرد و از همه کشورها خواست تا اقدامات لازم را برای ایجاد ارتباط بین فعالیتهای نظامی و پروازهای غیرنظامی انجام دهند و در تأمین امنیت هواپیماهای غیرنظامی بکوشند.
همچنین از کمیسیون هوانوردی نیز خواست تا گزارش گروه تحقیق را مطالعه کند و نتیجه مطالعات خود را در جلسه بعدی، به اطلاع آن برساند.
جلسه صدوبیستوششم شورا که آخرین جلسه مربوط به حادثه ایرباس بود، در ۲۰ مارس سال ۱۹۸۹ برگزار شد. بهرغم مخالفت نماینده ایران، شورا رضایت خود را از گزارش مطالعات کمیسیون هوانوردی اعلام و در نهایت، عنوان کرد که از نظر این شورا، استفاده از سلاح علیه هواپیمای مسافربری محکوم است و حادثه غیرعمدی که به دلیل عوامل متعدد و اشتباه در شناسایی هواپیما پدید آمده و به انفجار آن هواپیما منجر شده است، تأسفبار میباشد.
با توجه به رویه شورا، تصمیم آن در قضیه انهدام ایرباس عادلانه و منصفانه به نظر نمیرسید. البته، با توجه به ساختار و ترکیبی که این شورا داشت، انتظاری غیرازآن نیز نبود. در این قضیه، شورا تحت تأثیر برخی از ملاحظات سیاسی، نتوانست اصول و قواعد حقوقی در اسناد بینالمللی را اعمال و اجرا کند.
در آن مقطع زمانی، مقامات ایران به این نتیجه رسیدند که با توجه به نفوذ و قدرت ایالاتمتحده در بیشتر محافل سیاسی و قضائی بینالمللی، امیدی به صدور رأی از جانب دیوان بینالمللی دادگستری مبنی بر محکومیت آمریکا در قضیه ایرباس وجود ندارد.
با توجه به این واقعیت بود که مذاکرات بین دو طرف برای حلوفصل اختلافات در خارج از دیوان آغاز و در نهایت، توافق شد تا ایالاتمتحده در قبال استرداد دادخواست از سوی ایران، خسارات وارد شده به هواپیما و بازماندگان مسافران را بدون قبول مسئولیت پرداخت کند.
نتیجهگیری
مرور جنایتها و خباثتهایی که آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گاهاً بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم از سوی متحدین منطقهای و بینالمللی خود علیه ملت مظلوم ایران انجام داده، این واقعیت را به ذهن متبادر میسازد که هرگاه آمریکائیها منافع خود را در رابطه با کشور دیگری در تعارض دیدهاند، سعی کردهاند که از پستترین و خشنترین اعمال برای متقاعد کردن دولت و ملت آن با نیات و خواستههای خودشان استفاده کنند.
آمریکائیها که از همان روزهای ابتدای پیروزی انقلاب با حکومت اسلامیای روبرو شدند که دیگر بهمانند رژیم شاهنشاهی حاضر به اجرای فرامین و سیاستهای آنان در کشور خود و در منطقه مهم غرب آسیا نبود، به طرق مختلف کوشیدند که با فشار آوردن به دولت و ملت ایران، آنان را مجبور کنند تا از آرمانهای ضد استکباری و استعماری خود عقبنشینی کنند که از مهمترین این اهرمهای فشار، تحمیل جنگ فرسایشی هشتساله به ملت ایران بود.
وقتیکه با گذشت هفت سال از جنگ، دولت و ملت ایران را در مبارزه با خود با صلابت و پرانگیزه دیدند، سعی کردند با روی آوردن به اعمال وحشیانه، ددمنشانه و غیرانسانی، جمهوری اسلامی ایران را وادار به ترک مقاومت کنند که از مهمترین آنان حمایت از صدام در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی در جهت انجام اعمال جنایتکارانه و ناجوانمردانه در جنگ خود با ایران بود که بمباران شیمیائی سردشت که در قسمت اول بدان اشاره شد، اوج این خباثت و رفتار غیرانسانی و در واقع حیوانی بود.
هدف قراردادن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن ۲۹۰ انسان بیگناه و بهویژه ۶۶ کودک نیز که بدان اشاره شد از دیگر اقدامات وحشیانه و ضدبشری بود که این بار مستقیماً توسط خود آمریکائیها انجام شد
جالب است که آمریکائیها با این کارنامه سیاه خود، همواره در روابط بینالملل، خود را مدعی دفاع از حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، مدافع آزادی و مخالف با استبداد دولتی دانستهاند.
واقعیت این است که هر وقت که آمریکائیها تشخیص دادهاند برای تحقق منافع پلید خود، نیازمند استفاده از زور آن هم در سطح غیرمتعارف و غیرانسانی و برخلاف اصول و موازین حقوق بینالملل شدهاند، بیرحمانه از آن علیه ملتها استفاده نمودهاند که بکار گیری بمب اتم در ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن در جنگ جهانی دوم، حمایت از بهکارگیری سلاح کشتارجمعی شیمیائی در جریان جنگ هشتساله ایران و عراق، فاجعه ایرباس و ... تنها نمونههایی از این اقدامات ضد بشری کشوری است که مدعی دفاع از حقوق بشر است.
تجاوز چند روز پیش آمریکا به تأسیسات هستهای ایران نیز، نمونهای دیگر از نقض موازین و حقوق بینالملل توسط کشوری است که مدعی دفاع از حقوق بشر و حقوق دولت - ملتها است.
درحالیکه ایران از سالیان پیش با عضویت داوطلبانه در پیمان ان. پی. تی، تمامی فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود را تحت بازرسی و نظارت آژانس بینالمللی انرژی هستهای درآورده و آژانس نیز همواره اعلام داشته که مدرکی دال بر فعالیتهای هستهای نظامی ایران پیدا نکرده است، بهیکباره آمریکاییها، آنهم در زمانی که در حال مذاکره با مقامات سیاسی ایران بر سر فعالیتهای هستهای بودند، با چراغ سبز دادن به اسرائیل، زمینه حمله این کشور یاغی به ایران را فراهم کرده و حتی با بمباران مراکز هستهای ایران، رژیم صهیونی را در تجاوزش به خاک ایران اسلامی حمایت کردند که این خود نمونهای دیگر از نقض موازین و حقوق بینالملل توسط آمریکا و متحدینش میباشد.
موارد بیشماری نیز دیده شده که آمریکا از مستبدترین کشورها که همسو با منافع و اهداف ایالاتمتحده حرکت میکنند، حمایت کرده و در قبال فریاد آزادیخواهی و استقلالطلبی ملتهای آنان، سکوت اختیار کرده است و بعضاً مجوز سرکوب این جنبشهای آزادیخواه را صادر کرده است و این خود نشان از دوگانگی در کاربرد مفاهیمی همچون آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و... در دکترین سیاست خارجی آمریکا میدهد.
بدین ترتیب باید گفت که مقوله حقوق بشر امروز بهعنوان ابزاری در اختیار ایالاتمتحده قرار گرفته است که با توسل به آن بتواند در دولتها، جوامع و ملتهایی که در تعارض با سیاستها و برنامههای او پیش میروند، دخالت کرده و به بهانه دفاع از آن، روند استقلالطلبی و استعمارستیزی آنان را متوقف کند.
منابع:
۱-فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره ۵، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، صفحات ۷ و ۸
۲- خرمی، محمدعلی، جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل متحد، جلد هشتم، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۸۹ صفحات ۳۶۹ و ۳۷۰
۳- فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره ۵، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، صفحات ۱۳ و ۱۴










